یا فاطمه الزهرا(س)

فرصت نشد ز حادثه رفع خطر کنم

شمن امان نداد خودم را سپر کنم

دستش گذشت از سرم ای وای مادرم

حالا نشسته ام که چه خاکی به سر کنم

راهِ نفَس  به سینه‌ام از ترس بسته شد

گفتم خدا چگونه پدر را خبر کنم

که  ناگهان فتاد روی خاک مادرم

ماندم کمک چگونه به بی‌بال و پر کنم

دستش میان دست من و چهره‌اش کبود

کم مانده بود آتش دل شعله‌ور کنم

در راه خانه بود که می‌گفت مادرم

مخفی چگونه چهره‌ی خود از پدر کنم

در بینِ خانه چادر او را  تکاندم و...

...گفتم چگونه شام غمم را سحر کنم

با  ماجرای چهره‌ی نیلی و کوچه‌ها

خود را چگونه فارغ از این درد سر کنم

یادم  نبود  بسکه  سرم  درد می‌گرفت

فکری برای سختی دیوار و در کنم

در  بینِ  بستر است پرستوی مرتضی

در فکر رفته‌ام که چه خاکی به سر کنم

منبع:راه جاودان

انتشار:گروه مقاومت اسلامی ایران

• خدایا....
• حجاب و بحث منطقی
• حدیث
• بهار فاطمی
• دانلود سخنرانی آیت الله مظاهری(لقمان حکیم)
• 3 سوال پادشاه و جواب غلام در مورد خدا
• توصیه‌های پیامبر اسلام درباره سلامتی
• چقدر از امام زمان دور هستیم؟
• آیا می‌دانید هر کلیک شما در وایبر به تل آویو ارسال می‌شود؟
• بلاهایی که گناهان سرمان میاورند؟
• امام مهدی (عج)
• سخن بزرگان
• گفتگویی دلنشین که از آمدن حتمی منجی می‌گوید
• وظايف خاص و عام منتظران ظهور
• مناجات در فراق امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
• بهشت من تماشای حسین است
• بسم رب الحسین(ع)
• آنتی وهابیت!
• مرگ بر اسرائیل!(به زبان های زنده دنیا)
• بچه شیعه باس....