مسابقه:نامه ای به شهید

1393/6/10 - 1:51

سلام یارای امام حسین علیه السلام٬یابه‌قول‌حضرت علامه‌حسن‌زاده‌‌ی آملی سلام اولیای خدا:الغرض حرف خیلی زیاده خودتونم میدونیدچرا؛حالاچون اصرارمیکنی یه‌تیکه میگم:شماها خودتونو بدهکاردیدیدوخلق‌الله‌روطلبکار اما من وامثال من خودمونوطلبکارمیدونیم خلق‌الله‌روبدهکار؛تویه جمله یعنی شهدامانه‌رزمنده‌ایم نه شرمنده‌فقط وفقط دنبال پرونده‌ایم.
لبیک یاخامنه‌ای لبیک‌یاخامنه‌ای لبیک‌یا‌خامنه‌ای

1393/6/10 - 1:36

میدانم ...
میدانم قرارمان این نبود،خودم که معترفم ...کمی آرام باش
بیان قصه دراز است اندکی بنشین __ همین الان می گویمت
عده از ما کمی این دنیا را جدی گرفتن،بعضی به فکر پست و مقام ، بعضی به فکر ریا
گذشت آن زمان که عرضه میداشتین ((یا حسین فرماندهی ازآن توست)) گذشت... اماحالا ...
((دفتر رئیس:بدون هماهنگی وارد نشوید))

امان ... امان از دستشان
امان از دستمان
خب دیگر سرت را درد نیاورم،

بعد اون روزا ما ازخوبا جدا شدیم/لباس خاکی فراموش شد بی تقوا شدیم

1393/6/8 - 12:13

دوباره دلم فال غم مى‏زند

کنار شهیدان قدم مى‏زند

و دست قنوتم به باغ غزل

شقایق، شقایق ، قلم مى‏زند

چه باغى ! که با انقلاب درخت

سکوت زمین را به هم مى‏زند

چه باغى! که با ذوالفقار قلم

شبیخون به قلب ستم مى‏زند

به فرمان شاعر، بسیج غزل

قیام فلق را رقم مى‏زند

و با لشکر آه و اشک و جنون

به قاف حقیقت علم مى‏زند

بیا روى هر واژه سنگر زنیم

که باطل قدم در عدم مى‏زند

1393/6/7 - 18:13

سلام،شهدا اینجا دیگر نامی از شما جز بر سر کوچه ها باقی نمانده.
خون شما را برای تکه ای نان میفروشند.
از قناعت خبری نیست.
به خدا امید ندارند و فکر این هستند که اب داره تموم میشه.
انگار نه انگار که قبل از اینا اب و نون و ... رو خدا میده و....
Tel:093703***19

1393/6/7 - 16:28

زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند.
Tel:093588***01

1393/6/7 - 16:26

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟
حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟



حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...سرت را بالا بگیر...

 به چه می اندیشی؟

از چه دلگیری؟ ...

راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟

 خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.

حالا خودمانیم حاجی، بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟

رفتی که آزادی داشته باشیم؟

رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟

رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند و جشن های آنچنانی؟

رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟ 

حاجی جان ؛ جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !

جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارن)

Tel:091320***73

1393/6/7 - 15:19

سلام به شماها در این آخرالزمان بیشتر از زمان جنگ نیاز است،در این آخرالزمان علی تنها تر از علی زمان جنگ است.

Tel:093785***10

1393/6/7 - 2:49

سلام
شهدا
جون حضرت زهرا (اسمی که خیلی بهش حساس بودین) دست ما بدبخت بیچاره هارم بگیرین
شماکه تک خوری تومرامتون نبود
فقطکافیه سفارش مارو پیش مادر بکنید
دنیا مارو خراب خودش کرده
نفس پرستیمون مارو از اماممون دور کرده
آهای شماهایی که رفتید رسیدید دست مارم بگیرید

Tel:093905***60

1393/6/7 - 1:49

عنوان:سخنی با شهدا
فرستنده:جامانده از جنگ
گیرنده:شهید گمنام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر تو اي ديباچه شرف !
اي فروغ بي انتها، اي تفسير حيات، اي پشتوانه انقلاب، هر کوچه و خيابان که به نام آذين يافته، عطر شهادت دارد.
اي بلندترين داستان حماسي نخلهاي روييده در سمت قبله، چه فداکارانه در مقابل آماج گلوله هاي خصم ،سينه سپر کردي....
آن لحظه که پيشاني آفتاب سوخته ات را بر خاک مينهادي، مهرت بوي کربلا ميداد و و بوي حسين (ع) به سوي نور می رفتي، اما نه با دويدن، پر مي کشيدي و اوج ميگرفتي. آنروز که بايد مهرباني هاي وطنت سر به سجده نهادي به خدا قسم که در ميان خضوع تو همه چيز معنا داشت!
مگر مي توان تو را سرود، چقدر واژه ها حقيرند در سرودن لحظه اشتياقت و در صف حضورت، در محضر دوست.
هيچ بياني نتواست حضور عاشقانه ات را تفسير کند و هيچ کتابي نتوانست غزل احساست را به تصوير بکشد.
کدامين کبوتر در نمازت بال مي زد .
سلام بر گام مهتابي دعا و مناجاتت. بر چفيه سفيد دربارت. بر پيشاني بندهاي سبز و سپيد و سرخت.
سلام بر لباسهاي بي ريا و خاکي ات، بر جامه هاي سبز پاسداريت.
چه خورشيدي سوز دلت را به آسمان مي گفت؟ و چه بهاري حضورت را در آسمان مي کشيد سنگر از صداي ناله هاي سوزناکت در خود مي شکست سنگر با وجود تو ديگر سنگر نبود، آتش بود که در اشتياق ديدن لحظه هاي خالصانه ترين نيايش هايت مي سوخت.
جبهه از بوي نمازت، که تلفيقي از اشتياق پرواز بود، پر شده بود از آن زمان سالها و روزها مي گذرد .
افسوس و صد افسوس که آن زمان کوچک بودم. و توان مسافرت نداشتم! اگر پاهايم توان پيمودن راه طولاني جنوب را داشت، به جاي آنکه آغوش گرم مادر را اختيار کند به صفوفتان مي پوستم و در خيل فرشتگان سپيد پوش، لباس خاکيتان را بوسه باران مي کردم.
جبهه بهار قيام بود و فصل وصل سالکان مدينه دلدادگي بود. کعبه شيدايي و معراج شهيدان راه حق. چه مکان شگفت انگيزي بود و چه سربازان جان برکفي. اکنون جبهه ها دلتنگ اند از دوري تو.
سنگرها در حسرت قدم يار بي تاب، صحرا از صفاي يارب، يارب گفتنت تهي و نخلهاي بي سر بي آواز، دلتنگ چفيه هاي خاکي ات و بيقرار نماز ديگر.  
دعا کنید من هم به زودی به جمع شما بپیوندم.
یاعلی
Tel:093636***76

1393/6/7 - 1:45

مرا جدا کت از اهل زمین...
دستم را بگیر...
میخواهم؛ در دنیای آرام تو... آرام بگیرم...
ای شهید

1393/6/7 - 1:42

خوشا آن روز را که سنگری بود

شبی ، میدان مینی ، معبری بود

خوشا آن روزهای آسمانی

که شوری بود ، سودا و سری بود

 

خوشا روزی که دل را دلبری بود

غزل خوان نگاه آخری بود

خوشا آن روزها در خط اروند

هوای روضه های مادری بود

 

و اهل آسمان بودیم آن روز

که قدری بی نشان بودیم آن روز

و نای دل نوای نینوا داشت

و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز

و کاش آن روزگاران گم نمی شد

هوای خوب باران گم نمی شد

صفای جبهه ها می ماند ای کاش

صدای پای یاران گم نمی شد.
Tel:091597***12

1393/6/7 - 0:42

--ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻔﺤﺺ ﺍستان كرمان شهرستان كوهبنان ﻣيﮔﻔﺖ:ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺷﻬﯿﺪﺧﺒﺮﺑﺪﯾﻢ ﮐﻪﺑﯿﺎﯾﺪ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﻬﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮﻥ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺷﻬﺪﺍﺳﺖ،ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺗﺤﻮﯾﻞﺑﮕﯿﺮﯾﺪ،ﻣﯽﮔﻔﺖ:ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭﺯﺩﯾﻢ ،ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﻭﻣﺪﺩﺭﺭﻭﺑﺎﺯﮐﺮﺩ.ﮔﻔﺘﻢ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ.ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟ﮔﻔﺘﻢ:ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍﮐﺮﺩﻥ،ﻣيﺧﻮﺍﻥﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮﺑﯿﺎﺭﻥ .ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩﮔﺮﯾﻪﮐﺮﺩ،ﮔﻔﺖﯾﻪﺧﻮﺍﻫﺶ ﺩﺍﺭﻡ،ﺭﺩﻧﮑﻨﯿﺪﮔﻔﺖ:ﺣﺎﻻﮐﻪ ﺑﻌﺪﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻇﻬﺮﻧﯿﺎﺭﯾﺪﺵﺷﺐ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭﺑﯿﺎﺭﯾﺪ.ﺷﺐ ﺷﺪ،ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺪﻧﻈﺮﺗﺎﺑﻮﺕ ﺭﻭﺑﺎﺍﺳﺘﺨﻮﻥﻫﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺒﺮﯾﻢﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ، ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍﻍﺯﺩﻥ ،ﺭﯾﺴﻪﮐﺸﯿﺪﻥ،ﺷﻠﻮﻏﻪ،ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻥ، ﮔﻔﺘﯿﻢ ﭼﻪﺧﺒﺮﻩ؟ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮﮔﻔﺘﯿﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟ﮔﻔﺘﻦ:ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾــﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ!ﻣيگه ﺗﺎﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩﺑﺎﭼﺎﺩﺭﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮﮐﻮﭼﻪ ، ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﻧﺒﺮﯾـﺪ،ﻣﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﺮﺳﻔﺮﻩ ﯼﻋﻘﺪﺑﯿﺎﺩ،ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ،ﻫﺮﮐﯽ ﺍﺯﺩﺭﻣﯿﺂﺩ ﻣيگه ﺑﺎﺑﺎﺕﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ! ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ،ﭼﻬﺎﺭﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼﻋﻘﺪ و گفت بابادخترت عروس شده...


شهدا شرمنده ايم...

Tel:093753***54

1393/6/7 - 0:24

بسم ا...
یه خبر دیدم نوشته بود برای هر میز یک مسئول هفتادو سه شهید داده ایم
چطور میشود بعضی ها خون شما رو نادیده میگیرن و میخوان جواب شما رو بدن؟

جای خالی شما در خانواده هایتان چطور پر میشود؟
فرزندان شما

و باز هم به اینجا میرسیم که شهدا شرمنده ایم

1393/6/6 - 17:43

بسم الله الرحمن الرحیم
آن روز بدون هیچ ادعایی، صدایی، نامی ... و بدون هیچ سهمیه­ ای، کوله بر دوش، راهی جبهه شدید، جنگیدید و اعضای بدنتان را طی معامله­ ای، نه با خلق، که بر حسب حس وظیفه­ شناسی، و با کسی که هیچ کس جز او شایسته معامله نیست(خدا)؛ به قیمتی که پایین تر از آن در خور مقام انسانیتان نبود (بهشت) معاوضه کردید. حالا دنیاداران ما که همه جایش را وجب می کنند، روی همه چیزش نرخ می­گذارند و آدم­ ها شده­­ اند كالاي معامله، گویی شما را هم به مزایده گذاشته­ اند. این حال و روز ماست!
شهادت آسمان را نردبان بود

چرا برداشتند این نردبان را

چرا بستند راه آسمان را

مرا پایی به دست نردبان بود

مرا دستی به بام آسمان بود

تو بالا رفته ای من در زمینم

برادر روسیاهم شرمگینم
r]
Tel:093774***99

1393/6/6 - 14:15

سلام بر تو ای امپراطور انقلابم،خوشا شهرتی ک اينچنين باشد دلم ب تک تک شما افتخار ميکند دوستتان دارم با تمام وجودمم.من ک قطعأ با کوله باری از گناه راهی دنيای آخرت هستم از تک تکتان ميخواهم شفاعتم را کنيد... شهدا شرمنده ام...خاکتان را ميبوسم

1393/6/6 - 12:19

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾــــــــــﺮﺍﻥ ﻗﺮﻥ 21 ﺍﺳــــﺖ!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ‏« ﺣـــﺎﺝ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿـــــــــــــﻤـ ﻫﻤــــﺖ‏» ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ
ﻫﻤـــــﺖ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾــــــــــــﺮﺍﻥ ﻗﺮﻥ 21 ﺍﺳﺖ!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺩﺭﺧﺸــــــــــﺎﻥ ﻫﺎﻟﯿــــــــﻮﻭﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾــــــﺎﺩ
ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺳــﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﭘﺮﻓﺮﻭﻍ ﮐﺮﺑــــــــــــ
ــــﻼﯼ ﺍﯾــــــــــﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨــــــﺪ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾــــــــــﺮﺍﻥ ﻗﺮﻥ 21 ﺍﺳﺖ!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺟﺎﻧﺒــــــــــــﺎﺯﺍﻥ ﻣﻮﺟــــــﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﻪ
ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﺳﯿﺒﯽ ﺑﻪ ﺍﻓﮑــــــــﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣــــﯽ ﻧﺮﺳﺎﻧﻨﺪ…
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾــــــــــﺮﺍﻥ ﻗﺮﻥ 21 ﺍﺳت
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺷﻤـــــــــــــﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﻧـــــﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺳﺖ، ﺩﯾﮕﺮ
ﮐﺴـــﯽ ﺣﺎﺿــــــــﺮ ﺑﻪ ﻧﺒــــــﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤـــــــــــــﻦ ﻧﯿﺴـﺖ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠــــــــــــــﻪ
ﺍﮐﺒـــــــــــﺮ،ﻟﺮﺯﻩ ﺑﺮ ﺗﻦ ﺩﺷﻤـــــــــﻦ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﺩ…
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾـــــــــــﺮﺍﻥ ﻗﺮﻥ 21 ﺍﺳﺖ!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ، ﺷﺐ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺧﯿﺒــــــــــﺮ ﺣﺎﺝ
ﻣﻬـــﺪﯼ ﺑﺎﮐﺮﯼ ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺣﻤﯿــــــﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺎﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ
ﺭﻓـــــــﺖ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺧﺘــــــﺮﻫﺎ ﭘﺴـــــﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﭘﺴــــﺮﻫﺎ ﺩﺧﺘــــﺮ ﺷﺪﻩ
ﺍﻧﺪ، ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯽ ﻏﯿــــــــــﺮﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺯﻧـﺎﻥ ﺑﯽ ﺣﺠــﺎﺏ
ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴـــــﯽ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻔﯿــــــــــﻪ
ﺷﻬـــــــــــــــﺪﺍ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﯿﺴﺖ ..

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ؟
ﺍﯼ ﺷﻬﯿـــــــــــﺪﺍﻥ
ﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﮑــــــــــــﺮﺩﯾﻤـ ...
ﻋﻬــــــــــــﺪﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯿـــــــــﻢـ ﻭ ﺩﻋﺎﯼ ﻋﻬـــــــﺪ ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ،
ﺗﺎﻭﻝ ﺷﯿﻤﯿـــــــــــﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﯾﻢ ...ﻭ ﻏﯿـــــــــــــــــﺮﺕ
ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﯾﯽ ﺍﻧﺪﮎ ﻓﺮﻭﺧﺘﯿﻢ ...
ﻋﺸــــــــﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﮮ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺧـــــــــــــﻮﻥ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ
ﺭﺍﺣﺘـــــــﮯ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ
فاطمه

1393/6/6 - 7:55

آلاله ی بهشتی ام سلام! چه زیباست همنفس خیال تو بودن، در پرسه های شبانه ی دلتنگی راه خانه ی تو راگرفتن وبه نفس آسمانی ات متبرک شدن!

1393/6/6 - 1:41

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ...
سلامی به سرخی خون شما عزیزان... نمیدانم نامه ام را از کجا و با چه مضمونی شروع کنم ، برادرم ناشی عسافی چگونه دلتنگی های مادرت را برایت بیان کنم ، چگونه خم شدن کمر پدر پیرت را برایت بیان کنم ، چگونه موفقیت های پسر هرگز ندیده ات را برایت بازگو کنم ، چگونه نامه ای برایت بنویسم درحالی که دستانم توان نوشتن برایت را ندارد ....
فقط میخواهم شرمندگی ام را اعلام کنم ، من شرمنده ام ، شرمنده بخاطر اجتماع حاضر ، شرمنده ام بابت جوانان امروزی که فقط به ظاهر و تیپ خود فکر میکنند و دین و ارزش های خود و انقلاب خود را فراموش کرده اند ، شرمنده که جوانان امروز ما طریقه ی غرب را خط مشی خود قرار داده اند ، شرمنده بابت دخترانی که بجای حجاب فاطمی خط و مشی زنان بی دین غربی را الگو گرفته اند ، آیا این بود ادامه راه شهیدان !!!
شرمنده ام ....
امیدوارم که به نوبه ی خود بتوانم راه رفته شده ی شما را ادامه دهم ...
از شما برادر عزیز و دوستان شهیدتان خواهشمندم برای ظهور آقا امام زمان(عج) و همچنین پیروزی و سربلندی اسلام و مسلمین جهان و عاقبت به خیری و هدایت جوانان ما دعا کنید ....
یا علے
شهنازعسکری

1393/6/6 - 1:17

کام یابی های دنیا مقدمه فراموشی ذکر خداست و خاتمه اش با لبخند شیطان مأنوس است . ای شهدا ما برای شما صبر می کنیم ولو با فنا و فراموشی مان.

 

ای شهدا شما که در جلوت دوست خلوت انس یافته اید دستی بر دل های پیر رنج ما برآورید.

Tel:093561***20

1393/6/6 - 1:13

ای شهدا،دنیای بی شما و بی امام سخت است ! ای خوش انصاف ها ، اینجا دیگر با خاموشی بلدوزرهای جهادگران ،سنگر و خاکریزی که صداقت و درستی را بنا کند یافت نمی شود.اینجا فانوس ها خاموش است.خیانت به رفیق قاموس و جاویدان و رسیدن به جاه و مقام به بهای خاموشی عزت نفس است . ای شهدا اینجا دیگر از عروج خبری نیست و همه از برای "فنا"دست و پا می زنند . دست های ناپاک به هم گره خورده تا بر نسل جوان امروزی روح بی اعتقادی و دین زدگی را جریان دهد.
Tel:093988***58

1393/6/6 - 0:51

طنزحلال

یه روزیکی ازرزمنده ها دیر به صبحگاه رسید، فرمانده برای اینکه رزمنده بسیجی را تنبیه کنه،گفت؛ باید در2 دقیقه 150تا صلوات بفرستی، بسیجی دید نمیشه ولی کم نیاورد، رو کرد به گردان وگفت ؛ کل گردان صلوات! کل گردان که 400 نفر بود صلوات فرستادند؛ بعد بسیجی به فرمانده میگه 150تا برا امروز، بقیش برا فردا!!
سلامتي همه بچه بسيجياي ناب و زرنگ ودوست داشتني صلوات
یاعلی مدد
منتقم

1393/6/5 - 23:06

قربانی که قربانی دین شد خدایا مرا به یادش بیاور!!!!!!!

1393/6/5 - 23:05

سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان
کیسه میدوزند با نام شما شیادها
************
tel:0911254***0

1393/6/5 - 22:45

ﺍﯼ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ، ﻋﺸﻖ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ
ﻫﺮﭼﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ
ﺍﯼ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎ ﻭ ﺍﯼ ﺁﻻﻟﻪ ﻫﺎ
ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﻢ ﺩﺷﺖ ﻣﻔﺘﻮﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ

1393/6/5 - 22:33

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش

همه دردم مداوا می شد ای کاش

به هرکس قسمتی دادی خدایا

شهادت قسمت ما می شد ای کاش

سلام شهید،میشه برای منم دعا کنی؟
اخه انگاری دعاهای من مستجاب نمیشه.
اللهم عجل لولیک الفرج

1393/6/5 - 22:27

سلام شهید.
فقط میتونم بگم که شرمنده ام.
Tel:093613...32

1393/6/5 - 22:25

قلــم به دست گرفتم كـه تا سحر مانده...

مـن و نگــاه تـو وذوق هـــاي درمــانده...

صداي خنده ي تو توي قاب عكست هست

جــلوي قــاب شــمــا چشــم هاي تر مانده

هــنــوز منــتظــر بــوســه هــاي تــو هسـتم

هــنوز هــم بــه خــدا چشم ها به در مــانده

هنـــوز مــادر مــن گــريه ميــكند هـر شب

خودت بگــو چنــدين مـاه تا خبر مانده؟؟؟

بيـــا ببـيـن پســرت را كــه بــي تــو تـنهايم

بــراي تك پســـرت اين هـمه پدر مانده !!!

بيـا پدر ، پــدري كن بــراي تـــك پسرت

بيـــا ببيــن كـه دو چشمش هميشه تر مانده

كــنار خــاطره هايــت كسـي شبيه من است

ببين كه در رگ من رنگ سرخ تر مانده...

tel:091595...32