بغضی که فریاد می زند! (داستانی واقعی از مشکلات جامعه)

داستان رنج اور ماموئر پست,سایت متقون,جامعه مجازی و پرتال فرهنگی سیاسی,جامعه مجازی,www.motaghon.ir,ابوالفضل رضایی,امیرحسین شقایق,
یک روز صبح،ماشین کمیته امداد مقداری مواد غذایی برای خانواده ای فقیر می بُرد .به در خانه که رسیدند،راننده ماشین از ماشین پیاده شد و در خانه را زد،دخترکی به دم در آمد مامور کمیته امداد کمی خم شد و دست
کانون سیصد و سیزده نفر
منو کاربری
ورود کاربران

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد