مقاله :
صبر در قرآن
بر اساس آیه ۷ سوره مدثر
نوع مقاله:تفسیری
نویسنده:امیرحسین شقایق
این مقاله اختصاص به سایت متقون دارد.
کپی و استفاده از آن بدون ذکر منبع شرعاً حرام است.
---------------------------------
امیدواریم این مقالات باعث پیشرفت روز افزون علم و دانش در زمینه دین و فرهنگ شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدمه
بی گمان یکی از خصلت ها و فضیلت های انسانی تحمل و بردباری بر مشکلات و سختی ها است که از هر سوی به انسان هجوم می آورد.انسان زمانی می تواند در برابر سختی ها و مصیبت ها،خود را بیمه نماید و با هر مصیبتی جزع و فزع نکند که از خصلت صبر برخوردار باشد.
این خصلت در آموزه های قرآنی به عنوان یکی از برترین فضایل انسانی شمرده شده و دارندگانش به بزرگی ستوده و تکریم شده اند.از کسانی که در گروه صابران مورد ستایش و تجلیل قرار گرفته اند،پیامبران بزرگ خداوند هستند که به جهاتی چند به داشتن این خصلت و فضیلت ستوده شده و در قران گرامی داشته شده اند.در تاریخ،کسان بسیاری غیر از پیامبران (علیهم السلام) بودند که در صبر و شکوفایی اسوه های کاملی برای بشریت بشمار می روند.از این میان می توان از حضرت زینب(س) یاد کرد که نه تنها در میدان کربلا و رخداد دردناک طف جلوه هایی از صبر قرانی را نشان داد بلکه در تمام طول زندگی خویش از زمانی که در کنار مادر در دفاع از ولایت کبرا و خلافت عظما تا زمانی که در کنار امیرالمومنین (ع) در برابر قاسطین و ناکثین و مارقین و تا در کنار امام حسن مجتبی(ع) در برابر خودفروشان اهل دین و تا در کنار امام سجاد(ع) برای دفاع از امامت و حریم ولایت ایستادگی و پایداری ورزید،نمونه ای عینی از صبر و مفهوم درست و واقعی از حقیقت ان را به نمایش گذاشت.
در نوشتار حاضر تعدادی از ایه های شریفه قران که به صبر اشاره گردیده را گرد هم آوردیم.کلمه صبر از ایه 7 سوره مدثر (ولربک فاصبر) استخراج و دراین مقاله نقطه شروع می باشد.
کلید واژه:قرآن،سوره مدثر،صبر،صابرین
سوره مدّثّر
این سوره در مکه نازل شده و دارای 56 ایه می باشد.
محتوای سوره:
سوره مدثر نخستین سوره ای است که بعد از دعوت آشکار بر پیامبر صلی الله علیه و اله نازل شد.
طبیعت سوره های مکی که دعوت به مبدا و معاد و مبارزه با شرک و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهی است در این سوره کاملا منعکس است و بحثهای این سوره روی هم رفته بر هفت محور دور می زند:
1.دعوت پیامبر(ص) به قیام و انذار و ابلاغ اشکار و صبر و استقامت
2.اشاره به رستاخیز و صفات دوزخیان
3.قسمتی از ویژگی های دوزخ توام با انذار کافران.
4.تاکید بر امر رستاخیز از طریق سوگندهای مکرر
5.ارتباط سرنوشت هر انسانی با اعمال او و نفی هرگونه افکار غیر منطقی در این زمینه.
6.قسمتی از ویژگی های بهشتیان و دوزخیان و سرنوشت هرکدام از انها.
7.چگونگی فرار افراد جاهل و بی خبر و مغرور و خودخواه از حق.
موضوع مورد بحث ما در سوره مدثر (و لربک فاصبر) می باشد
در تفسیر نمونه بیان شده در شرح این ایه:
یعنی در طریق ادای رسالت بزرگ شکیبایی کن و در برابر ازار مشرکان و دشمنان جاهل و نادان صابر باش،در طریق عبودیت اطاعت فرمان خدا استقامت نما ،و در جهاد با نفس و در میدان جهاد با دشمن شکیبا باش.
اصولا مهمترین سرمایه راه تبلیغ و هدایت همین صبر و شکیبایی است.
و اگر پیامبران و به خصوص پیامبر اسلام صبر نمیداشتند شاید این اسلام گسترده امروز وجود نمی داشت.بنابراین تمام مردم به خصوص طلاب گرامی که راه تبلیغ دین را پیش گرفته اند باید دارای صبر فراوان باشند تا ان شاالله موفقیت کسب کنند.
قبل از ارائه ایه هایی از قران درباره صبر و تفسیر انها ابتدا شان نزول سوره مدثر را بیان می کنیم چرا که موضوع و اساس مقاله از سوره مدثر انتخاب شده است.
برای شان نزول از یک تفسیر شیعه (تفسیر نمونه) و یک تفسیر اهل سنت (تفسیر طبری) استفاده شده است.
در تفسیر نمونه اینگونه بیان می شود که:
قریش در دار الندوه(مرکزی در نزدیکی مسجد الحرام که برای مشورت در مسائل مهم در ان جمع می شدند) اجتماع کردند،ولید(مرد معروف و سرشناس مکه که مشرکان به عقل و درایت او معتقد بودند ودر مسائل مهم با او به مشورت می پرداختند) رو به انها کرده گفت:شما مردمی هستید دارای نسب والا و عقل و خرد،و عرب از هر سو به سراغ شما می ایند و پاسخ های مختلفی از شما می شنوند حرف خود را یکی کنید.
سپس رو به انها کرده و گفت: شما درباره این مرد(اشاره به پیغمبر) چه می گوئید؟
گفتند: میگوئیم شاعر است!ولید چهره در هم کشید و گفت:ما شعر بسیار شنیده ایم،اما سخن او شباهتی به شعر ندارد!گفتند می گوئیم کاهن است.
گفت:هنگامی که نزد او می روید سخنانی را که کاهنان(به شکل اخبار غیبی) می گویند در او نمی یابید
گفتند: میگوئیم دیوانه است.
گفت:وقتی به سراغ او میروید هیچ اثری از جنون در او نخواهید یافت.
گفتند: میگوئیم ساحر است .گفت ساحر به چه معنی؟
گفتند:کسی که میان دشمنان و دوستان ایجاد دشمنی می کند.
ولید فکر کرد و نگاهی نمود و چهره در هم کشید و گفت:بلی او ساحر است و چنین می کند!سپس از دارالندوه خارج شدند درحالی که هرکدام پیامبر اکرم (ص) را ملاقات می کرد می گفت: ای ساحر!ای ساحر! این مطلب بر پیامبر گران امد،خداوند ایات این سوره را نازل فرمود و پیامبرش را دلداری داد.
در تفسیر طبری در این باره اورده شده است که:
و این سوره به مکه فرو آمده است در ان وقت که هنوز هیچ خلقی مسلمان نگشته بود و پیامبر (ص) بکوه حرا برشده بود و جبرئیل آمد و خویشتن را برو پیدا کرد و ایات ابتدایی سوره علق را نازل نمود و اورا گفت که : من جبرئیل ام و تو محمدی رسول خدائی.
و پیامبر (ص) چون حدیث از جبرئیل بشنید به خانه باز امد و این حدیث مرخدیجه را بگفت،و خدیجه او را پیش ورقه بن نوفل برد،و این سخن را به او گفت.ورقه چون این سخن بشنید مردمان را گفت که:این بتان شما بر دست این محمد هلاک شود.
و پیامبر(ص) از بسیاری که رفته بود خسته شده بود و چون به خانه آمد و اندیشه بسیار در دل او بود و بدل خویش اندر همی اندیشه کرد که:جبرئیل پیش من امد،و این سخن مرا گفت.اکنون سخن از من کی قبول کند؟ و این اندیشه ها بدل همی کرد،و بدان اندیشه بخفت. و به خدیجه گفت که چیزی بیاور و بر من بپوش.خدیجه جامه ای بیاورد و برو پوشید.
پیامبر (ص) ان جامه برسرکشید و بخفت.جبرئیل بیامد و گفت:یا ایها المدثر.قم فانذر.این انکه جامه بر سرکشیده ای ،برخیز و مردمان را پند ده و خدای عزوجل را به بزرگی یاد کن.همانکه جامه از خود باز او کند،و به خدیجه گفت که:خدا مرا چنین فرموده است که خلق را پند دهم،و ایشان را به خدای عزوجل بخوانم.
پس خدیجه گفت گه:یا محمد از خلق یکی من هستم،اسلام را بر من عرضه کن.پیامبر (ص) برو عرضه کرد تا شهادت را بگوید و مسلمان گشت. وپیامبر (ص) اب دست کردن(وضو گرفتن) او را اموخت و هر دو نماز همی کردند.
علی ابن ابی طالب(ع) را به خانه پیامبر بار نبایستی(اجازه نیاز نبود)،و به خانه پیامبر اندر امد و ایشان را دید که نماز همی کردند و هیچ چیز ندید که پیش ایشان نهاده باشد،و گفت:شما نماز برای چه کسی میخوانید و چه کسی را می پرستید؟گفتند:ما خدای را می پرستیم و نماز او می کنیم و پیامبر(ص) به علی گفت که تو نیز به دین ما دربیای،علی جواب داد:تا بروم و دستوری از پدرم بازکنم(اجازه بگیرم).پیامبر (ص) گفت:روا باشد،برو.و علی رفت ،چون هنوز از خانه بیرون نرفته بود بازگردید و گفت که:یا رسول الله خدای مرا بیافرید و از پدرم نپرسید،من نیز بدین کار دستوری از وی نخواهم کرد.پس پیغامبر(ص) شهادت به او نیز عرضه کرد و او نیز مسلمان شد و با ایشان به نماز ایستاد.
اکنون به بررسی ایات و تفاسیر در مورد صبر می پردازیم.
و استعینوا بالصبر و الصلاة و انها لکبیرةٌ الاّ علی الخاشعین.(بقره/45)
و طلب یاری کنید از خدا به صبر کردن در مصائب (بعضی گفته اند:مراد،روزه و صبر بر تشنگی و گرسنگی ان است) و طلب یاری کنید و مساعدت خواهید در رستگاری دنیا و اخرت از خدا،به نمازگزاران البته نماز،سنگین است و گران است مگر بر کسانی که حال خضوع و ذلت به درگاه خدا دارند،که ایشان از نماز،سنگینی نبینند و بلکه لذت برند.
در تفسیر مجمع البیان امده است:
مفسران مخاطب این ایه را دو گروه می دانند:1.اهل کتاب 2.مردم مسلمان
مخاطب را اهل کتاب می دانند به این دلیل که ایات قبلی این سوره در مورد اهل کتاب می باشد و مردم مسلمان بخاطر اینکه صبر و نماز دو خصلت خوب برای بیشتر شدن ایمان است.
نکته دیگر اینکه در کارهای قلبی و بدنی چیزی بالاتر از صبر و نماز نیست.
روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود:
هنگامی که اندوهی از اندوه های این جهان بر دل شما نشست،چه چیز شما را باز می دارد که وضو سازید و به مسجد بروید و درانجا دو رکعت نماز بخوانید و از خدای گره گشا بخواهید که گرفتاری و اندوه شما را برطرف سازد؟! انگاه افزود:اما سمعت الله تعالی یقول:و استعینوا بالصبر و الصلاة!(ایا نشنیده اید که خدا فرمود: از شکیبایی و نماز یاری بجویید)
در تفسیر نور امده است :
هرچند این ایه به دنبال خطاب هایی که به یهود شده امده است ولی مخاطب ان همه ی مردم هستند.
در روایت داریم که حضرت علی (ع) هرگاه برایشان مشکلی پیش می امد به مسجد می رفتند و در نماز این ایه را میخواندند.
پیامبر (ص) درباره اقسامی از صبر فرموده اند:
صبر بر 3نوع است.
1.صبر بر مصیبت
2.صبر بر معصیت
3.صبر در عبادت
پس با این وجود صبر به معنای روزه اشاره به یکی از مصادیق صبر از دیدگاه پیامبر(ص) دارد.
یا ایها الذین آمنو استعینوا بالصبر و الصلاة إنَّ اللهَ مَعَ الصابرین(بقره/153)
(ای کسانی که ایمان اورده اید.مدد جویید به صبر کردن در مصائب و خواندن نماز در اوقات ان(بعضی از مفسرین گفته اند که مراد از صبر روزه است) البته خدا با صبر کنندگان است.
تفسیر ابتدای ایه همچون ایه قبلی میباشد اما در تفسیر المیزان اشاره شده است :
درباره اینکه خدا با صابران است غیر از معیتی است که در ایه سوره حدید امده(و هوَ مَعَکم أینَ ما کُنتُم)
در سوره حدید همراهی خداوند به معنای احاطه اوست اما در این ایه به معنی یاری خداوند است.
الذین صَبَروا و علی ربهم یَتَوَکَّلون.(عنکبوت/59)
ایه مورد بحث به وصف ایمان اورندگان شایسته کردار پرداخته است.
یعنی 2 خصلت صبر و توکل بر خدا.
بر اساس تفسیر مجمع البیان،صبر در این ایه صبر بر مصیبت است.زیرا مناسب با حال مومنینی که در مکه در چنگ مشرکین قرار گرفته بودند و به حکم ایات مجبور به هجرت شده بودند می شود.
پس از ایات برداشت می شود که در برابر مصیبت ها باید صبر کرد و اگر این صبر به بالاترین حد خود رسید با توکل بر خدا مهاجرت نمود.
اِلاَّ الَّذینَ صَبَروا و عَمِلوا الصالحات اولئک لَهُم مَغفِرَةٌ و اَجرٌ کبیر.(هود/11)
(مگر کسانی که صبر کردند و عمل صالح انجام دادند،برای انهاست بخشش و پاداشی بزرگ)
تفسیر اطیب البیان:
در دو ایه قبل از این ایه ذکر شده است که طبیعت انسان تنگ نظر و کوتاه فکر است و لذا از اینده غافل می شود و به همین دلیل هم اگر نعمتش زائل شود ناامید و ناسپاس گشته و اگر گرفتاریش برطرف شود مسرور و مغرور می شود ولی در ایه افرادی را استثنا کرده و دو صفت برایشان ذکر میکند.
صبر و عمل صالح،که انسان را از ناسپاسی و نا امیدی دور می دارد.
و بر همین اساس است که در تفسیر نمونه امده مومنان پرظرفیت و افراد بی ایمان کم ظرفیت اند.
سوره بلد آیه ۱۷ : ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ( این کارها کند تا که از آن کسانى باشد که ایمان آوردند و سفارش کردند دیگران را به صبر، و سفارش کردند به شفقت به مردم )
تفسیر راهنما:
1.تنها کسانی گام های بلند انفاق را برمی دارند که از زمره مؤمنان باشند
ثمّ کان من الذین ءامنوا
فعل «کان» یا عطف بر فعل «اقتحم» است; یعنی، «فلااقتحم العقبة و لا کان مؤمنـًا» و یا عطف بر جمله «فلااقتحم العقبة»; یعنی، «فلااقتحم العقبة بعد کونه مؤمنـًا...». در هر دو صورت، جمله «ثمّ کان من الذین آمنوا...» بیانگر مصداقی دیگر از مصادیق «عقبة» است; ولی شرافت افزون تر آن، سبب شده است که در ردیف «فکّ رقبة» و «إطعام» شمرده نشود; بلکه با جمله ای مستقل، بر اصل کلام عطف گرفته شود، بنابراین پیمودن «عقبة»، زمانی برای افراد محقق می شود که از مؤمنان باشند.
2.مؤمنان، تنها در صورتی دشوارترین راه های انفاق را می پیمایند که یکدیگر را به شکیبایی و مهرورزی سفارش کنند.
ثمّ کان من الذین ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة
«مرحمة»، مصدر میمی و به معنای «رحمت» (رقّت، مغفرت و عطوفت داشتن) است (قاموس). تکرار «تواصوا» برای تأکید بوده و ممکن است اشاره به این نکته باشد که سفارش به صبر و توصیه به محبت، دو وظیفه مستقل و در عرض هم است و با ترک یکی، زمینه دیگری از بین نرفته و تکلیف ساقط نمی شود.
3.ایمان آوردن و تشویق یکدیگر به صبر و ترحّم، برتر از اقدام به آزادسازی بردگان و تغذیه یتیمان و مساکین است.
ثمّ کان من الذین
حرف «ثمّ» برای تراخی رتبی است و دلالت دارد که آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه ای والاتر از کارهای قبل است.
4.ایمان به آیات الهی، سفارش یکدیگر به استقامت در تکالیف دشوار و اظهار محبت به بردگان، یتیمان و تنگدستان، قدردانی از نعمت های بینایی، گویایی و هدایت است.
ألم نجعل له عینین . و لسانًا و شفتین . و هدینـه النجدین ... ثمّ کان من الذین ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة
«الذین آمنوا» گرچه مطلق است; ولی مصداق بارز آنها ـ به قرینه «و الذین کفروا بآیاتنا» در آیات بعد مؤمنان به آیات الهی است و آیات پیشین ـ که بعضی از تکالیف را «عقبة» نامیده بود ـ قرینه بر مراد از «صبر» است و سیاق آیات نشان می دهد که مراد از «مرحمة»، ترّحم بر «رقبة»، «یتیم» و «مسکین» است. ارتباط این آیات با آیه های پیشین ـ که نعمت های الهی را برشمرده ـ گویای برداشت یاد شده است; زیرا «بینایی و بصیرت»، زمینه ساز «ایمان» و «داشتن زبان و لب»، زمینه ساز توصیه است.
سوره الأحقاف آیه ۳۵ : فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ( پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اُولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده هایى را که به آنها داده میشود ببینند، احساس میکنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقّف داشتند؛ این ابلاغى است براى همگان؛ آیا جز قوم فاسق هلاک میشوند؟
تفسیر نور
«عزم»، هم به معناى اراده و تصميم است و هم به معناى عزيمة و شريعت و مراد از «اولوا العزم»، پيامبران صاحب شريعت است.
قرآن درباره صبر انبيا آيات فراوانى را ذكر فرموده است، از جمله
«و لقد كذّبت رسل من قبلك فصَبروا على ما كذّبوا و اوذوا حتّى اتاهم نصرنا» همانا پيامبران قبل از تو مورد آزار و تكذيب واقع شدند ولى صبر كردند تا نصرت الهى فرارسيد.
آيهاى ديگر، تمام پيامبران را از صابران مىداند. «كلٌّ من الصابرين»
1.لجاجت و اذيّت و آزارِ كفار، نسبت به پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله به قدرى بود كه پيامبر به دلدارى و تسلّى و سفارش خداوند نياز دارد. «فاصبر كما صبر»
2.توجّه به كيفر كفار، زمينهساز صبر و استقامت مؤمنان است.« و يوم يعرض... فاصبر»
3.انسان نياز به الگو دارد و الگوها در رشد و سازندگى او نقشى مؤثّر دارند. «فاصبر كما صبر اولوا العزم»
4همهى انبيا در يك درجه نيستند، «اولوا العزم من الرسل» و صبر همهى آنها يكسان نبوده است. «كما صبر اولوا العزم»
5.پيامبر اسلام نيز از انبياى اولوا العزم است و گرنه تكليف به صبرى همچون صبر آن پيامبران، بر حضرت روا نبود. «فاصبر كما صبر اولوا العزم»
6.لجاجت و سرسختى كافران به قدرى بود كه صاحب «خلق عظيم» و «رحمة للعالمين» را به درخواست عذاب وادار مىكرد. (هر چند به اين درخواست تصريح نشده است.) «لا تستعجل لهم»
7.رهبر بايد سعه صدر داشته باشد. «فاصبر... ولا تستعجل لهم»
8.سنّت خداوند بر مهلت دادن به مردم است. «ولا تستعجل لهم»
9.عمر دنيا در مقايسه با آخرت، همچون ساعتى از يك روز است. «لم يلبثوا الاّ ساعة من نهار»
10.قرآن بهترين وسيله تبليغ، بلكه عين بلاغ و اوج آن است. «بلاغ»
11.فسق، سبب تباهى و مايه هلاكت فرد و جامعه است. «فهل يهلك الا القوم الفاسقون»
منابع و مواخذ
1.قران
2.ترجمه تفسیر طبری-جلد 7-ص 1957-تهران –چاپ خانه دولتی ایران-1344 ش
3.برگزیده تفسیر نمونه-جلد 5-ص 320،330
4.تفسیر المیزان
5.تفسیر اطیب البیان
6.تفسیر نور
7.تفسیر مجمع البیان
8.کتاب تفسیر راهنما