مادر شهید! فضای سینه نم گرفتهات فریادها دارد و تو هق هق گریههای تنهاییات را فقط برای شهیدت کنار گذاشتی و کسی از آن با خبر نمیشود ...
وقتی که بر سر مزار شهیدت میرسی و زانوان خستهات را امان میدهی، وقتی قبری را که بالایش نوشتهاند سرباز رشید اسلام را در آغوش مهربانیهایت میگیری، این گریه است ...
که دیگر تحمل ماندن در قفس سینه را نمییابد و زمزمههای لالایی روی لبانت گل میکند. مادر همه ی ما ..... دعایمان کن
خیلی جدی به راننده گفت: بایست! کمی ناراحت به نظر می رسید. بلافاصله رو به من کرد و فرمود: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز برمی گردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان تنهایی بیایند.چه دلیلی دارد پشت سرما راه بیفتند؟ وقتی من که رییس جمهور هستم با یک کاروان ماشین حرکت کنم، دیگران سرمشق می گیرند و این کار، رسم می شود.برای من دو محافظ در یک یا دو ماشین کافی است.
آمار مطالب
کل مطالب : 853
کل نظرات : 353 آمار کاربران
تعداد اعضا : 671 آمار بازدید
بازدید سال : 201,802
بازدید کلی : 2,146,927 اطلاعات شما
آی پی : 3.146.221.22
مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل :
امروز : چهارشنبه 13 تیر 1403